رهام جانرهام جان، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

رهام لبخند خدا

گل پسرم 2ساله شد

پسر عزیزم تولدت مبارک.چون  ١سالگیتو نتونسته بودم برات تولد بگیرم میخواستم در تولد ٢سالگیت جبران کنم.بابا برات کارتهای خوشگلی خریده بود که با اون کارتها مهمونها رو دعوت کنیم.یک شب قبلشم با زن عمو سعیده و بابا خونه رو تزئین کردیم تو خواب بودی وقتی بیدار شدی حسابی ذوق کردی. بابایی و مامانی هم خونمون بوندن.روز تولد همه مهمونها زحمت کشیدن اومدن وکلی کادوهای خوشکل برات آوردن.البته تو خیلی بهانه گرفتی میخواستی بابا هم باشه تو تولد ولی نمیشد آخه مهمونی زنونه بود.بابا خونه عمو صمد بود تو هم یا اونجا بودی یا وقتی میومدی منو محکم بغل میکردی. خاله منا برات یه اس ام اس قشنگ فرستاده بود. چه لطیف است حس آغازی دوباره وچه زیباست رسیدن دوباره ...
30 آبان 1391
1